دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)
دانشكده معارف اسلامی و مدیریت
پایان نامه دوره كارشناسی ارشد (گرایش بازرگانی)
عنوان:
طراحی الگوی مؤلفههای فطری مشتری مداری از دیدگاه اسلام
اساتید راهنما:
دکتر مصباحالهدی باقری کنی
دکتر علی اصغر خندان
استاد مشاور:
دکتر اسدالله گنجعلی
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده:
مدیریت ارتباط تنگاتنگی با انسانشناسی و شناخت انسان دارد که از جمله در دو مکتب اسلام و لیبرالیسم بطور متفاوت مطرح شده است. تفکر انسانشناسی مادی در مکتب لیبرالیسم باعث شده است، انسان امروز با گسترش روحیه مصرفگرایی و تولید نیازها و یا توجه بیش از حد به دستهای از نیازها مواجه باشد و تولیدکنندگان با وجود ادعاهای گوناگون صرفاً به دنبال فروش بیشتر و سود بالاتر و (یا) گسترش این تفکر می باشند. این پژوهش در صدد است به تبیین الگوی مشتری مداری بر اساس انسانشناسی اسلامی با تأکید بر نیازهای فطری مشتری بپردازد. جهت دستیابی به این مهم با بهره گرفتن از روش کتابخانهای و با توجه به آیات قرآن کریم و نظریات اندیشمندان بنام اسلامی نیازهای انسان بر اساس نگاه اسلام استخراج گردیده است. سپس از نمونه آماری 12 نفره، شامل صاحبنظران دانشگاهی، مصاحبه صورت گرفته است. در نهایت بر اساس روش پژوهش کیفی، نتیجه پژوهش یعنی “در مشتری مداری باید شناخت نیازها بر اساس انسانشناسی اسلامی صورت پذیرد و این نیازها نیز باید به صورت متناسب ارضا شوند” در قالب گروه کانون مورد بررسی و تأیید نهایی قرار گرفته است.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
از قرن هفدهم پذیرش خواستها و نیازهای مشتریان به عنوان یک اصل اساسی در تولید محصولات مطرح شد. به طوری که با آغاز این قرن روحیه تضاد بین خریدار و فروشنده به تدریج به ایده خدمت کردن و کسب رضایت مشتری تبدیل شده و شعار «همیشه حق با مشتری است» تبلور این دیدگاه است (شفیعا،1383).
از اواسط قرن بیستم نیز مشتری، نیازهای مشتری و رضایت مشتری بعنوان نقطه تمرکز سازمانها مورد توجه جدی قرار گرفته است.
در این رویکرد، تعالی،خلق ارزش های مطلوب مشتری است و سازمان های متعالی آنهایی هستند که مشتریان خود را شناخته و به خوبی درک میکنند.
این شناخت تا کنون اغلب بر اساس دیدگاه های ماتریالیستی خصوصا اومانیسم و لیبرالیسم تئوریزه شده است و با توجه به مبانی انسان شناسی اسلامی که در سطوح مفروضات، مبانی و غایات با نگاه اومانیسم غربی در تعارض و تضاد است، لازم است از زاویه نگاه اسلام به انسان و به تبع آن مشتری این موضوع (نیازهای انسان و چگونگی تامین آن) تبیین شود.
2-1- بیان مسئله
از جمله خصوصیات علوم انسانی و از جمله علم مدیریت، ارتباط تنگاتنگ این علوم با پایه های نظری آنها و اتکای آنها به فلسفه های علوم اجتماعی است و از آنجاییکه بحث انسانشناسی و شناخت انسان ارتباط تنگاتنگ با مدیریت دارد، باید دانست که این بحث در دو مکتب اسلام و لیبرالیسم بطور متفاوت مطرح شده است. هنگامی که به انسان به صورت یک موجود صرفا مادی نگریسته شود(نگاه ماتریالیست ها) تمام توانایی ها، نیازها و احتیاجات انسان شناخته نمی شود و صرفا به بخش محدودی از نیازهای او توجه می شود. در مکتب لیبرالیسم، انسانمحوری تا حد انکار خدا پیش میرود اما در مکتب اسلام انسان، فطرتی خداجو دارد و خداوند از روح خود در او دمیده است.
تفکر انسانشناسی مادی در مکتب لیبرالیسم باعث شده است، انسان امروز با گسترش روحیه مصرفگرایی و تولید نیازها ویا توجه بیش از حد به دستهای از نیازها( که به مسخ انسانیت و تک بعدی شدن انسان میانجامد و یا انسان را پایبند و اسیر نیازهای غریزی-یعنی نیازهای سطح پایین- خویش میگرداند) مواجه باشد و تولید کنندگان با وجود ادعاهای گوناگون(از جمله بازاریابی مبتنی بر حمایت از مصرف کننده، بازاریابیارزشی، بازاریابی مبتنی بر رسالت معقول و بازاریابی اجتماعی)، صرفا به دنبال فروش بیشتر و سود بالاتر و (یا) گسترش تفکر مصرفگرایی میباشند.
آیا ممکن است انسانی که حتی جسم خویش را بدرستی نشناخته است در مورد تمامیت انسان نظری صحیح و کامل ارائه کرده باشد؟
این سوال مطرح است که انسانشناسی اسلامی که بسیار متفاوت از انسانشناسی غربی است چه تغییری در مشتری مداری و ارضای نیازهای او بوجود خواهد آورد؟
در اینجا به نیاز زود گذر و غیر اصیل مشتری برای دریافت سود توجه نمی شود و در این بین به دنبال کشف نیازهای اصیل مشتری(یعنی نیازهای که در جهت کمال و هم راستا با فطرت وی هستند، قدم بر داشته می شود، و از این تفکر هم که گفته می شود «هنر بازاریاب امروز، “فروش یخچال به اسکیمو” نیست؛ بلکه اسکیمو را به عنوان یک مشتری خشنود، همواره در کنار خود داشتن است» (پپرز،1381، ص11) باید فراتر رفت و گفت:
«هنر بازاریاب امروز “اسکیمو را به عنوان یک مشتری خشنود، همواره در کنار خود داشتن” نیست؛ بلکه این است که بازاریاب در جهت نیازهای واقعی و اصیل مشتری حرکت کند و سعی کند وی را راضی نگه دارد». نه اینکه او را به هر قیمتی حتی به قیمت ضرر زدن به روح یا جسم مشتری، در کنار خود حفظ کند.
3-1- هدف پژوهش
هدف این پژوهش داخل کردن موضوع فطرت در مشتری مداری است و میتوان آن را دیباچهای بر بازاریابی و مشتری مداری اسلامی دانست.
4-1- ضرورت پژوهش
از جمله خصوصیات علوم انسانی و از جمله علم مدیریت، ارتباط تنگاتنگ این علوم با پایه های نظری آنها و اتکای آنها به فلسفه های علوم اجتماعی است. هنگامی که به انسان به صورت یک موجود صرفا مادی نگریسته شود(نگاه ماتریالیست ها) تمام توانایی ها، نیازها و احتیاجات انسان شناخته نمی شود و صرفا به بخش محدودی از نیازهای او توجه می شود.
باید دانست که كمال انسان در تعادل و توازن اوست، یعنی انسان با داشتن استعدادهای گوناگون، آن وقت انسان كامل است كه فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نكند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد. مقصود از هماهنگی در اینجا این است كه در عین اینكه همه استعدادهای انسان رشد میكند، رشدش رشد هماهنگ باشد.(مثلا یک كودك كه رشد میكند، دست، پا، سر، گوش، بینی، زبان، دهان، دندان و سایر اعضاء را داراست. كودك سالم كودكی است كه همه اعضایش به طور هماهنگ رشد میكنند. حال اگر فرض شود كه فقط بینی انسان رشد كند و سایر قسمتهای بدنش رشد نكند یا فقط چشمهایش رشد كنند و تنش رشد نكند، مانند کاریکاتور میشود، چنین انسانی رشد كرده است، ولی این رشد، رشدی ناهماهنگ است)(مطهری،1373، ص41).
انسانكامل آن انسانی است كه همه ارزشهای انسانی در او رشد كنند و هیچكدام بیرشد نمانند و به علاوه همه، هماهنگ با یكدیگر رشد كنند و رشد هر كدام از این ارزشها به حد اعلی برسد، آن وقت این انسان، انسان كامل است، انسانی كه قرآن از او تعبیر به امام میكند: «و اذ ابتلی ابراهیم ربه بكلمات فاتمهن قال انی جاعلك للناس اماما» (مطهری،1373، ص42).
روح انسان و به تبع آن، جامعه انسانی، داری جزر و مدی مانند جزر و مد دریا است. روح انسان دائما به این طرف و آن طرف كشیده میشود.حتی ارزشهای انسانی انسان هم همینطور است. افرادی هستند كه گرایش آنها گرایش انسانی است، اما گاهی در جهت یک گرایش از گرایشهای انسانی، ” مَد ” پیدا میكنند و كشیده میشوند، به طوری كه همه ارزشهای دیگر فراموش میشود(مطهری،1373،43). ( اینها مثل همان انسانی میشوند كه فقط گوش یا بینی یا دستش رشد كرده است.)
این نکته قابل توجه است كه غالبا جامعه ها از راه گرایش صد درصد به باطل، به گمراهی كشیده نمیشوند، بلكه از افراط در یک حق به فساد كشیده میشوند. بسیاری از انسانها نیز اینگونه اند (مطهری،1373، ص44).
هنگامی که به انسان به درستی نگریسته و بخوبی شناخته شود، معلوم خواهد شد که چه نیازی از مشتری و به چه میزان پاسخ داده شود، که نه تنها فروش بالایی برای عرضه کننده داشته باشد بلکه فواید قابل درکی برای مشتری در آن احساس شود. فوایدی که هر چه از عرضه و استفاده از آن کالا یا خدمت بگذرد با ارزش تر می شود، چرا که وقتی کالا یا خدمت تولید شده بر اساس نیاز زود گذر و یا هیجان مقطعی تولید گردد به ظاهر دو طرف معامله یعنی مشتری و فروشنده منتفع میشوند ولی در واقع این یک باخت دو طرفه است. از مضرات محسوس این مشکل برای مشتری میتوان به هزینه کردن در مسیری اشاره کرد که با گذشت زمان آن را بی فایده و حتی گاهی به ضرر خود میداند. مشکل دیگری که ممکن است برای مقطعی یا همیشه برای مشتری به وجود آید، مساله هزینه کردن در مسیری اشتباه و خارج از مسیر رشد و کمال وی است در نتیجه این هزینه در مسیر دیگری که باید خرج میشد خرج نشده و باعث حرکت در مسیری اشتباه شده است و این هزینه کرد های اشتباه میتواند به تک بعدی شدن انسان بینجامد(مانند رشد نا متناسب اعضای انسان).
از مشکلاتی که برای عرضه کننده ایجاد می کند این است که باید محصول را مرتبا بازبینی کرده و در آن تغییر ایجاد کند(بلوریان،1378، ص63). چرا که لازم است مرتبا هیجان ایجاد کند و با پایین رفتن و فروکش کردن این هیجان نهایتا باید محصول را بطور کلی تغییر دهد.
هر چند بعضی از کالاها یا خدمات هستند که به سرعت از فروششان کاسته نمی شود ولی در مسیر رشد وتعالی انسانی نیستند.
افراد انسان كه هر كدام با سرمایهاى فطرى و سرمایهاى اكتسابى از طبیعت وارد زندگى اجتماعى مىشوند، روحا در یكدیگر ادغام مىشوند و هویت روحى جدیدى كه از آن به ” روح جمعى ” تعبیر مىشود مىیابند(مطهری،1372، ص26). این تركیب، خود یک نوع تركیب طبیعى مخصوص به خود است كه براى آن شبیه و نظیرى نمىتوان یافت. در تركیب جامعه و فرد تركیب، تركیب واقعى است، زیرا تأثیر و تأثر و فعل و انفعال واقعى رخ مىدهد و اجزاى مركب كه همان افراد اجتماع هستند، هویتو صورت جدید مىیابند.
یعنی مشتری در واقع جامعه است چرا که راضی کردن مشتریها در یک زمان نیست که یک برند معتبر را میسازد بلکه فعالیت در طول زمان است که برند سازی میکند(مثلا بنز). حال کارخانهای را تصور کنید که کالاهای مضر(مثلا سیگار یا حتی نوشابه) میسازد شاید در ابتدا سود سرشاری داشته باشد و گاهی این سود برای سالها ادامه پیدا کند اما این سود و فروش روزی سیر نزولی پیدا کرده و به پایان میرسد و این در حالی است که برند آن شرکت هر چند معروف باشد با گذشت زمان از ارزش آن کاسته شده و به جایی میرسد که دیگر ارزشی نخواهد داشت. و علاوه بر این باعث دورشدن مشتری برای خرید کالاهای همنام با آن برند و یا تولید شده توسط آن برند خواهد شد. و اعتماد نسبت به آن تولید کننده و برند او از بین خواهد رفت چرا که مشتری آنها را افراد و تولیدکنندگانی میبینند که فقط به سلایق زودگذر مشتری آن هم برای سود شخصی توجه می کنند هر چند آن سلیقه باعث آسیب به جسم ویا روح مشتری گردد.
در واقع چنین بازاریاب هایی از بازاریاب های عصر گذشته که “یخچال به اسکیمو میفروختند” هم بدترند هر چند دیرتر شکست میخورند. یخچال کالایی غیر مفید برای اسکیمو(به عنوان یک مشتری) بود حال آنکه آنها کالایی مضر به مشتری میفروشند. و «مهمترین نقش خود که تبدیل شدن به “عامل مورد اعتماد” مشتریان میباشد»(پپرز،1381، 26) را از دست میدهند در واقع چنین بازاریابهایی مشتریها و اعتماد آنها را که سرمایه اصلی شرکت است، از دست می دهند.
بهترین شدن اصل نیست، بلکه بهترین ماندن اصل است و اگر قابلیت جذب مشتری باشد، باید قابلیت نگهداری آنها نیز وجود داشته باشدو همانطور که اشاره شد برای نگهداری مشتری چارهای جز مورد اعتماد شدن مشتری وجود ندارد و این اعتماد با انجام کارها و تولیداتی که در خلاف مسیر انسانیت و نیازهای واقعی انسان باشد ممکن نخواهد بود.
تعداد صفحه : 126
قیمت : 14700 تومان
بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد
و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.
پشتیبانی سایت : parsavahedi.t@gmail.com
در صورتی که مشکلی با پرداخت آنلاین دارید می توانید مبلغ مورد نظر برای هر فایل را کارت به کارت کرده و فایل درخواستی و اطلاعات واریز را به ایمیل ما ارسال کنید تا فایل را از طریق ایمیل دریافت کنید.
*
14,700 تومانافزودن به سبد خرید