37,500 تومانافزودن به سبد خرید
(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چکیده
مقدمه: ناباروری و بررسیهای تشخیصی و درمانی آن به خصوص ناباروری ملزم به استفاده از لقاح آزمایشگاهی و ماهیت فنآوری کمک باروری بسیار پیچیده و استرسزا است. تشخیص ناباروری میتواند تاثیرات زیادی بر عملکردهای هیجانی فرد بگذارد و ابعاد روانی و اجتماعی زندگی فرد را درگیر کند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش استرسزدایی مبتنیبر ذهنآگاهی(MBSR) در طرحوارههای هیجانی، کاهش استرس ناباروری و نشانههای افسردهوار در خانمهای نابارور در اولین دوره IVF انجام شد.
روش: در این پژوهش از طرح تکآزمودنی استفاده شد و برای بررسی ملاکهای ورود تشخیص ناباروری اولیه از طرف متخصص زنان و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور(SCID–I) I و مصاحبه بالینی برای اختلالات محورII (SCID-II)توسط روانشناس مرکزدرمانی صورت گرفت. و تعداد 3 نفر وارد برنامه آموزش استرسزدایی مبتنیبر ذهنآگاهی شدند. ابزارهای پژوهش(پرسشنامه استرس ناباروری نیوتن، پرسشنامه افسردگی بک و نسخه فارسی پرسشنامه طرحوارههای هیجانی) در مرحله پیشآزمون، جلسه چهارم، پسآزمون ومرحله پیگیری یک ماهه توسط شرکتکنندگان تکمیل گشت.
یافتهها: نتایج نشان داد آموزش استرسزدایی مبتنیبر ذهنآگاهی منجر به کاهش استرس ناباروری و کاهش نشانههای افسردهوار خانمهای نابارور شد، همچنین آموزش استرسزدایی مبتنیبر ذهنآگاهی در تعدیل طرحوارههای هیجانی اثرگذاری متوسط رو به بالا داشت. اثربخشی این آموزش در طرحواره هیجانی سرزنش، معنادار نبود.
نتیجهگیری: باتوجه به نتایج پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که. برنامه کاهش استرس مبتنیبر ذهنآگاهی(MBSR)میتواند برنامهای موثر جهت کاهش استرسناباروری، نشانههای افسردهوار و تعدیل طرحوارههای هیجانی خانمهای نابارور در اولین دوره IVF باشد.
مقدمه
شیوع جهانی ناباروری بین 8-12% است(ماسکارنهاس[1]، فلاکسمن[2]، بورما[3]، واندرپول[4] و استیون[5]، 2012). ناباروری یکی از مشکلات عدیده پزشکی در دنیای امروز است و میزان آن در جهان از سال 1955 تا سال 2001 افزایش یافته است(الیویا[6]، اسپیرا[7] و مولتیگنر[8]،2001). تخمین زده میشود که از هر شش زوج، یکی نابارور باشد(استوبر[9] و سولومون[10]،2008). ناباروری تقریبا 12% زوجهای در سن باروری را شامل میشود(انجمن پزشکی باروری آمریکا[11]،2013). در مطالعه بووین[12] و همکاران در سال 2007، شیوع 12 ماهه ناباروری بین 5/3 تا 7/16 درصد در کشورهای توسعه یافته و بین 9/6-3/9 درصد در کشورهای کمتر توسعه یافته است. در مطالعه سیستماتیکی که در سال 1392 در ایران انجام گردید(دیرکوند مقدم، دلپیشه و سایهمیری) میانگین کلی ناباروری در ایران 2/13% با فاصله اطمینان (95)گزارش شد. همچنین فراوانی کلی ناباروری اولیه در ایران 2/5% و ناباروری ثانویه 2/3 % بود.
برطبق گفته جامعه تکنیکی کمک باروریSART (2009)، حدود 50% از زوجهایی که تشخیص ناباروری دریافت میکنند از این روشهای درمان استفاده میکنند و طبق گفته جیمگ و همکاران، بیش از 10% جمعیت نابارور به دنبال این هستند تا از روشهای کمک باروری ART، از جمله لقاح مصنوعی، به ویژه IVF ، برای آبستن شدن استفاده نمایند (جینگ و همکاران، 2014). هنگامیکه نمونه اسپرم طبیعی است و مشکل و سوءظنی درمورد باروری تخمکگذاری نباشد، درمان باروری معمولا با درمان هورمونی آغاز میشود. که این درمان درابتدا متمرکز بر تحریک تخمکگذاری زن است. اگر هیچ علت دیگری که تاثیر منفی بر باروری دارد وجود نداشته باشد، شانس زیادی در باروری ایجاد میکند(ویلبک و ولف،2004). اگر درمان هورمونی کافی نبود، از روشهای کمک باروری(ART)[13] مانند تکثیر کمکی[14] و کاشت(تلقیح)[15] و سایر روشها استفاده میشود. درکاشت، اسپرم آماده در زمان تخمکگذاری به رحم زن تزریق میشود(سدراستروم[16] و آنتیلا[17]،2009). که متداولترین آن تلقیح و در بارداری آزمایشگاهی[18]،IVF است.
داشتن فرزند از طریق ART، عوارض بدنی و روانشناختی بسیاری دارد. درمانی که برای تعدیل هورمونها در خانمها استفاده میشود نشانههایی چون: افزایش وزن، کاهش عملکرد جنسی و نشانههای یائسگی مانند: گرگرفتگی، خشکی واژن و خستگی است(دونی[19] و مککینی[20]،1992). این درمانها بصورت تزریق واژنی، مقعدی و یا زیر جلدی صورت میگیرد تا هورمونها را تنظیم کرده و یا تخمک و پوشش رحم را تحریک کند.
ناباروری بر اساس مدلهای کلنگرانه، ترکیبی از پدیدههای بیولوژیک، روانشناختی و اجتماعی است. بر این علت، ناباروری را نمیتوان انحصاراً یک ناتوانایی فیزیولوژیکی برای آبستن شدن، تلقی نمود (دیویدوا و پیچووا،2014). مهمترین دلایل فیزیولوژیکی آن شامل جنبه های پزشکی است، واکنشهای فردی به ناباروری مثل افسردگی و اضطراب جزء جنبهه ای روانی است و کاربردهای اجتماعی مانند برچسبزنی و تابو که جنبه اجتماعی است با ناباروری مرتبط است (تورن، 2009).
تاکنون، بررسیهای متمرکز بر پیامدهای روانشناختی ناباروری نتایج مختلفی را در برداشته است. اکثر زوجها در برخورد با ناباروری توانایی تطابق و مقابله را دارند، اما همانطور که اشاره شد، پاسخهای هیجانی عدهای دیگر به این موضوع پاسخهایی مسئلهساز همچون افسردگی، اضطراب و استرس است (گریل[21] و همکاران، 1997؛ ورهاک[22] و همکاران، 2007؛ اسمنک[23] و همکاران، 2010؛ ولگستین[24] و همکاران، 2008؛ به نقل از گالهاردو و همکاران، 2013؛ جینگ و همکاران، 2014).
پیامد روانشناختی این موضوع چند بعدی است و از طیفی از غم و اندوه تا آشفتگی روانی را شامل میشود. بعد از تشخیص ناباروری، آشفتگی هیجانی که زوج با آن مواجه میشود میتواند بسیار وحشتناک باشد. بعد از تشخیص، زوجی که برای درمان اقدام میکند مسیر متفاوتی از مسائل مالی و هیجانی را طی خواهد کرد. از این به بعد زندگی آنها در حواشی باردار شدن میچرخد (براورمن[25]،1997). ناباروری، مسئولیت والدینی که بخشی از زندگی بزرگسالی است را تهدید میکند و یکی از بحرانهای عمده زندگی است(میندس[26]، اینگرام[27]، کلیور[28] و جیمز[29]،2003). طبق پژوهشهای انجام گرفته فاکتورهای روانشناختی چون نشانههای افسردگی، اضطراب، پریشانی و مکانیسمهای مقابلهای خاص، دور باطلی از مشکلات را فراهم آورده و با کاهش شانس باروری (شرایت و لوون، 2013) در ارتباطاند.
در اغلب مراجعین نابارور، خانمها دیسترس یا پریشانی[30] بیشتری را ابراز میکنند چه خودشان عامل ناباروری باشند و چه نباشند(بنیامن[31]، گورلن[32] و کوکیا[33]،2009). تحقیقات نشان داده است خانمهایی که ناباروری را تجربه میکنند استرس، اضطراب و افسردگی را در حد خانمهایی که سرطان، بیماریهای قلبی و HIV مثبت دارند و تحت درمان هستند، حس میکنند(دومر[34]،2007).
مطالعات رو به گسترشی وجود دارد که نشان دادهاند که عوامل روانشناختی میتواند هم در ایجاد ناباروری دخالت داشته باشد و هم اینکه ناباروری میتواند پیامد روانشناختی بسیاری را با خود به همراه داشته باشد. بر اساس شواهد موجود، عوامل روانی میتواند در نتایج برخی از درمانهای ناباروری نقش داشته باشد. برای مثال تجربه استرس از طریق تاخیر یا عدم تخمکگذاری میتواند در نتیجه درمان ناباروری اثر بگذارد(ابی[35]،1998).
از آنجا که ناباروری یک عامل تنشزای ناخواسته و غیر برنامهریزی شده است، میتواند باعث بحرانها و فشارهای روانی نظیر افسردگی، اضطراب، مشکلات بین فردی، خشم سرکوب شده، ناامیدی، احساس پایین بودن نسبت به همکاران و احساس گناه بهطور ناخودآگاه شود(اسچنید-کافمن،2005؛گکس،2006، به نقل از طلائی و همکاران،1393).
فرد نابارور با هیجانات منفی(پهلوانی،1375) و استرس ناباروری مواجه میگردد(ملائینژاد و همکاران،1379). این هیجانات منفی و استرس ناباروری بر روی زندگی فرد و همینطور سیر درمان ناباروری وی، اختلال ایجاد میکند(ابی،1998). به طور کلی، آنچه که غالبا در زنجیره اختلالات اضطراب و افسردگی شایع در ناباروری مهم به نظر میرسد و بر اساس پژوهشهای صورت گرفته مورد تایید است، نقص در مدیریت صحیح هیجانات در برابر رویدادهای روزمره زندگی )هوکسما[36]، 2008)، ناتوانی در مدیریت اطلاعات هیجانآور و برانگیزاننده (بون[37]، 2003؛ جاکوبز[38] و همکاران، 2008)، سوگیری در بازیابی و پردازش اطلاعات مربوط به محرکهای فراخوان اضطراب (مککابی[39]،1999؛ به نقل از مشهدی و همکاران، 1392؛ کمپبل[40] و همکاران،2006) و عدم پذیرش و آگاهی بدون قضاوت از محرکهای محیطی است.
در سالهای اخیر درمانهای روانشناختی بسیاری روی افراد نابارور کار شده است(حمید،1390؛ فیلی و همکاران،1390). یکی از این گروه درمانها، درمانهای مبتنیبر ذهنآگاهی، موسوم به درمانهای موج سوم رفتار درمانی هستند(شهرستانی و همکاران،1391). پژوهش حاضر به دنبال تاثیر آموزش استرسزدایی مبتنیبر ذهنآگاهی در طرحوارههای هیجانی، کاهش استرس و نشانههای افسردهوار خانمهای نابارور در اولین دوره IVF است، مولفههایی که بررسیهای متعدد نشان دادهاند جزء لاینفک ناباروری هستند.
سازمان بهداشت جهانی، WHO، ناباروری را به عنوان ناتوانی در بارور شدن تعریف کرده است. برطبق WHO، یک زوج از نظر کلینیکی زمانی نابارور تلقی میشوند که حداقل یک سال از مقاربت بدون جلوگیری آنها گذشته باشد(WHO،2004و زگرس هوچشیلد[41] و همکاران،2009). البته این زمان برای خانم زیر 35 سال است و برای خانم بالای 35 سال، این زمان به 6 ماه تقلیل مییابد. در جمعیتشناسی، ناباروری یا ناتوانی در بچهدار شدن بهطور غیرمستقیم بر اساس فراوانی زنان متاهلی تعریف میشود که پس از یک دوره زمانی (غالباً 5 سال) در بارداری یک بچه زنده، ناموفق بودهاند (نایس[42] ،2013).
زوجی که هیچوقت توانایی داشتن فرزند را نداشته است چه به دلیل عدم توانایی در باردار شدن و چه ناتوانی در بهدنیا آوردن بچه زنده پس از باروری و یا کسانی که سقط جنین ناخواسته متناوب داشتند، همگی جزو ناباروری اولیه محسوب میشوند و وقتی زوج بارداری موفقیتآمیز قبلی را داشته است اما اکنون ناتوان از بارور شدن است، بارداری ثانویه نامیده میشود(WHO،2004).
جدول1-4
تعاریف منتشر شده ناباروری(گوروناث[43]، پاندیان[44] و همکاران،2001)
سازمان | تعریف |
موسسه ملی بهداشت، درمان و دستورالعمل تعالی بالینی[45] | ناباروری باید به عنوان شکست بعد از مقاربت جنسی منظم در طی 2سال انگاشته شود، در صورت نبود آسیبشناسی در تولید مثل. |
ASRM2008[46] | ناباروری شکست در حاملگی موفقیتآمیز بعد از 12ماه نزدیکی بدون جلوگیری محسوب میشود و برای خانمهای بالای 35 سال این زمان به 6 ماه تقلیل مییابد. |
کمیته بینالمللی برای نظارت بر کمک باروری و سازمان بهداشت جهانی[47] | (تعریف کلینیکی) ناباروری: بیماری سیستم تولید مثل در شکست برای حاملگی، بعد از 12 ماه یا بیشتر، از نزدیکی بدون جلوگیری است. |
تعریف جمعیتی[48] | ناتوانی خانمی که از نظر جنسی فعال بوده و جلوگیری نمیکند در زاییدن فرزند زنده. |
در متون کلینیکی، لغت «فرزند نداشتن غیرارادی»[49] مترادف ناباروری است. درحالیکه ناباروری ممکن است تنها برای شرایط پزشکی استفاده شود و نه جنبههای اجتماعی و روانشناختی(اینهورن[50] و ونبلن[51]،2002 ).
شیوع جهانی ناباروری بین 8-12% است(ماسکارنهاس[52]، فلاکسمن[53]، بورما[54]، واندرپول[55] و استیون[56]، 2012) و در واقغ در حدود 60 تا 80 میلیون زوج در سرار جهان از فرزنددارنشدن رنج میبرند (دیسوزا و همکاران، 2014). ناباروری یکی از مشکلات عدیده پزشکی در دنیای امروز است و میزان آن در جهان از سال 1955 تا سال2001 افزایش یافته است(الیویا[57]، اسپیرا[58] و مولتیگنر[59]،2001). تخمین زده میشود که از هر شش زوج، یکی نابارور باشد(استوبر[60] و سولومون[61]، 2008). درصد علل ناباروری در منابع مختلف باهم متفاوت است، طبق گفته ماسکارنهاس و همکاران(2012)، 25% از علل ناباروری مربوط به آقایان ، 25% مربوط به خانمها و 25% مربوط به هردو میشود و 25%سایر عوامل. در این موارد «فرزند نداشتن غیرقابل توضیح»[62] مدنظر بوده است و طبق گفته دنیلوک[63] و ترچنج[64] (2007)، 35% از ناباروری به خانم، 35% به آقا و بطور پایه 20% به هر دو و 10% مراجعین به علل ناشناخته نابارور هستند. روی هم رفته تقریبا 12% زوجهای در سن باروری را شامل میشود(انجمن پزشکی باروری آمریکا[65]، 2013).
اصطلاحات پزشکی در درک توضیح علل ناباروری پیچیده و دشوار است اما ویلیامز[66]، بیچخوف[67] و لودس[68] (1992) دلایل ناباروری را برای افراد غیرحرفهای[69] بطور قابل درک توضیح دادند که برطبق گفته آنها، در مورد خانمها بیشتر مشکل درخصوص عدم تولید و رهاشدن تخمک است و یا مشکلات لوله فالوپ و در آقایان پایین بودن سطح کیفیت و فعالیت اسپرم مشکل عمده محسوب میشود.
مرحله درمان با یک ارزیابی از علل احتمالی ناباروری آغاز میگردد. که این مرحله شامل یک پرسوجوی کامل از سابقه پزشکی زن و شوهر، یک نظرسنجی از وضعیت سبکزندگی و معاینات بالینی از هردو مرد و زن میباشد. رحم، تخمدان و لولههای فالوپ زن مورد بررسی قرار میگیرد و بررسی هورمونی شامل چرخهقاعدگی و تخمکگذاری میباشد. آزمایش اسپرموگرام یا آنالیز کیفیت جنبش و ساختار اسپرم[70] در آقایان انجام میشود. این ارزیابی بهعنوان پایهای برای یافتن علت ناباروری مورد استفاده قرار میگیرد. و بعد باتوجه به درخواست زوجها درمان برنامهریزی میشود(ویلبک[71] و ولف[72]،2004).
زوجی که تحت درمان باروری قرار میگیرد در اغلب موارد از کاهش رضایت جنسی خبر میدهند. از دست دادن میل جنسی به علت اثر داروها، اضطراب عملکرد و کاهش حس خود بودن در یک زندگی جنسی سالم را منجر میگردد(لیبلوم[73]،1997). در درمان ناباروری که لازم است در زمانهای مشخص به منظور افزایش شانس بارداری نزدیکی صورت گیرد، احتمال کاهش میل جنسی افزایش مییابد. اختلال نعوظ و یا انزال زودرس نیز ممکن است به علت این فشارها رخ دهد، اختلال در ارگاسم و مرطوب شدن واژن نیز ممکن است در خانمها به علت درمانهای هورمونی رخ دهد، روابط جنسی به حالت مکانیکی تبدیل شود و صمیمیت و دلبستگی جایگاه خود را از دست بدهد. وقتی صمیمیت جنسی تبدیل به لذت باروری شود این احتمال میرود که رضایت جنسی در زوجی که در تلاش برای باروری هستند از بین برود(دنیلوک،2007). . این موارد خود منجر به تشدید استرس میگردد. استرس ناباروری مجموعهای از نشانههاست[74] که به دنبال ابتلاء به ناباروری در افراد بروز میکند و مشابه بسیاری از علائم اختلالات ناشی از (PTSD)[75] میباشد و بهویژه در افکار و احساسات مربوط به ناباروری و تلاش برای رهایی از این افکار و احساسات صدق میکند(لین[76]،2002).
ناباروری از مسائل مهم ایجاد نگرانی در زوجین نابارور است (دی سوزا[77]، نورنها[78] و نایاک[79]؛ 2014). از نظر عوامل استرسزای زندگی، برخی نویسندگان ناباروری را معادل مرگ فرزند یا همسر دانستهاند(کدم[80] و همکاران،1990؛ اسکارف[81] و ونشل[82]،2000) و به عنوان یک بحران زندگی فشار هیجانیاش برابر با وقایع آسیبزای زندگی است (جینگ و همکاران، 2014). تحقیقات متعدد نشان میدهد که فرایندهای درمان ناباروری موجب ایجاد سطح بالایی از تنش روانی و استرس در زنان نابارور میگردد(اندرهیم[83] و همکاران، 2005).
تجربه ناباروری منجر به حس از دستدادن[84] میشود که این حس برای زوج محسوس و یا نامحسوس است. محسوس مانند شکست در فرایند پزشکی و سقط جنین و نامحسوس مانند احساس نامطمئن از نتایج(دیاموند[85] و همکاران،1999). همانطور که با هر از دست دادن غصهدار میشویم، عزاداری برای کودک متولد نشده پیچیده است. تا از دستدادن واقعی نباشد کسی نمیتواند سوگواری کند. بنابراین بسیاری از این زوجها در برزخ هستند و از دست دادن مبهم یکی از زیانهای استرسزایی است که زوج میتواند تجربه کند(باس[86]،1999). ممکن است زوجهای نابارور در کل از نظر سلامتی روانی نرمال باشتند ولی چندین مطالعه نشان داده است که مقابله با ناباروری با افزایش قابل توجه سطوح علائم روانی چون پریشانی، افسردگی و اضطراب همراه است (جینگ و همکاران، 2014).
یکی از مواردی که در بین زوجهای نابارور بسیار تحقیق و بررسی شده است، افسردگی است(دنیلوک و ترنچ[87]،2007؛دیاموند[88] و همکاران،1999؛ کرایج[89]، گارنفاسکی [90]و ولیتاسترا[91]، 2008؛ لیکریدو[92]، گرونتی، دلتسیدو، لوترلدیس و وسلاماتزیس[93]2009؛ نوربلا [94]و همکاران،2008؛ مککیلان، گریل،وایت و جکوب[95]، 2003؛ شهید[96]،2009؛ اسپکتور[97]،2004 ؛ توزندهجانی و همکاران،1393؛ طلائی و همکاران، 1393). شهید در تحقیقی نشان داد که نرخ افسردگی در خانمهای نابارور دو برابر بیشتر از خانمهای بارور است. اخیرا در تحقیقی نوربلا[98]و همکاران(2009) روی یک نمونه ایرانی انجام دادند، متوجه اختلالات روانپزشکی، اللخصوص افسردگی، حساسیت بینفردی و افکار پارانویید شدند که این خانمها دوبرابر بیشتر از خانمهای نابارور دارند. در تحقیقی که در سال 1991 توسط برگ و ویلسون [99]انجام شد، نشان داد که افسردگی و حساسیت بینفردی همراه با نشانههای سایکوتیک در جمعیت خانمهای نابارور بطور قابل ملاحظهای بیشتر از جمعیت خانمهای بارور بود.
افسردگی در بین خانمهای تحت درمان باروری هستند، ممکن است بر اثر انباشته شدن ناامیدیها و استرسهایی باشد که از یک سری شکستهای درمان بوجود آمده است(دیاموند[100] و همکاران، 1999). ناراحتی، خشم، ناامیدی و ناکامی حاصله از شکست در درمان، ممکن است منجر به افسردگی و سایر اختلالات روانشناختی شود چراکه زمانی برای ناراحتی و غصهخوردن در بین دورههای درمان باروری که زمانبر هست وجود ندارد و در حین این فرایند افزایش سن نیز اتفاق میافتد که این امر روی خوب بودن[101] روانشناختی هم اثر خواهد گذاشت(برنادت[102]،2010).
یکی از موضوعات مورد تاکید در پژوهشهای اخیر طرحوارههای هیجانی است که با بسیاری از اختلالات روانی از جمله اضطراب، استرس، افسردگی(لیهی،2011)، تعارضات زناشویی(لیهی،2004)، سندرم خستگی مزمن، سندرم روده تحریکپذیر، اختلال جسمانیسازی، اختلالات خوردن، فوبی اجتماعی، PTSD(لیهی،2002؛ ریمز[103] و چالدر[104]، 2010) و اختلالات شخصیت(لیهی و ناپولیتانو[105]، 2005) ارتباط دارد.
درحالیکه عوامل روانشناختی بسیاری بر روی بیماران نابارور تاثیرگذار است اما سطح اضطراب، افسردگی و استرس افراد در طی دورههای مختلف درمان متفاوت است(ویلکینز[106] و همکاران،2010؛ ویلیامز[107] و زاپر[108]،2006) و بسته به اینکه در کدام دوره درمان قرار دارند خانمها در حالتی بین امیدواری و ناامیدی در نوساناند(دومر[109] و همکاران،1992؛ ادنس[110] و همکاران،1999). پژوهش حاضر بر روی خانمهای ناباروری انجام گرفت که در اولین دوره لقاح آزمایشگاهی(IVF) قرار میگیرند، چراکه تحقیقات نشان داده است که بیماران در اولین دوره IVF، سطح اضطراب و استرس و افسردگی متفاوتی از سایر سطوح درمان دریافت میکنند(ورهاک[111] و همکاران،2001).
ناباروری از جمله استرسهایی است که ساختار روانی و روابط بین فردی شخص را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد(نجمی و همکاران، 1380). هرچند ناباروری در مراحل اولیه به عنوان یک وضعیت بالینی تلقی میگردد اما تشخیص آن میتواند تاثیرات زیادی بر عملکرد هیجانی زوجین درگیر در این مشکل بر جای بگذارد(ابی[112] و همکاران،1998). این تاثیرات منفی در مطالعات متعدد نشان داده شده است(خیاتا[113] و همکاران،2003؛ مونگا[114] و همکاران، 2004؛ ابی و همکاران، 1992؛ فراهانی،1380؛ حسنپور ازغدی و همکاران،1392؛ نجمی و همکاران،1378).
از نظر روانشناختی، ناباروری یک دورهی بحرانی است که از عدم تعادل شناختی و هیجانی بین زوجهایی که انتظار داشتن بچه را دارند و آنهایی که قادر نیستند به هدفشان برسند، ناشی میشود (نیکلز[115] و همکاران، 2001؛ دسسوزا و همکاران، 2014). ناباروری میتواند نوعی بحران زندگی، بحران هویت، یک بیماری مزمن، یک آسیب، یا علتی از اندوه و سوگواری یا یک تجربهی هستیگرایانه و آمیزهای از همهی اینها در نظر گرفته شود (دیاموند و همکاران، 2000). عدهای نیز بر این باورند که ناباروری در بیشتر موارد باعث تنش هیجانی میشود. آنها شدت هیجان ناشی از ناباروری را به عنوان بحران ناباروری توصیف میکنند و معتقدند که ناباروری، در تمام زمینههای شخصی، ارتباطی و شغلی زوجها تاثیر میگذارد (تقوی و فتحی آشتیانی، 1388).
هنگامی که زوجی نابارور تشخیص داده میشوند، عمدتا استرسورهای متنوعی را تجربه می کنند که شامل؛ اختلال در زندگی فردی زوج و روابط زناشویی (اسچمیت، 2009؛ جانسون و جانسون، 2009؛ نیلفروشان و همکاران، 1384)، تغییرات در کیفیت هیجانی مثل اضطراب (فردریکسون، 2015) و افسردگی (تورن، 2009)، روابط جنسی و تغییر در روابط زوج با همکاران (نایس[116]،2013)، خانواده و دوستان (خیاتا و همکاران، 2003؛ بلیت، 2003)، کاهش ارتباط با یکدیگر و اطرافیان، اشکال در فعالیت جنسی (علیزاده و همکاران، 1384)، کاهش حمایت عاطفی همسر (مستوبایشی و همکاران، 2004؛ دیسوزا و همکاران، 2014) و حمایت اطرافیان (ماری آنا و همکاران، 2011؛ کالن و هننسی، 2000) و وسواس در مورد باردار شدن، تصمیم گیری در زندگی، اختلال عاطفی و هیجانی (مظاهری و همکاران، 2001) می شود. هیجانات معمول همراه ناباروری طولانی مدت شامل؛ بروز رفتارهای تکانشی و خشمهای پراکنده، اضطراب، از دستدادن کنترل (نیلفروشان و همکاران، 1384)، به خود بستن شکستها، از دست دادن مقبولیت اجتماعی (جاکوب، مککویلان و گریل، 2007)، احساس تنهایی (کارل و همکاران، 2005)، احساس نارضایتی، احساس گناه، و حسادت (بویوین، گریفیث و ونیتیس، 2011) احساس درماندگی و احساس بیارزشی و بیکفایتی، انکار، انزوا (نجمی و همکاران،1380) است. چرا که به بر اساس پژوهشهای فراوانی، افرادی که تحت فشارهای عمده و مزمن قرار گرفته باشند بیش از همکاران در معرض ابتلا به بیماریهایی مانند افسردگی (تورن، 2009؛ نایس ،2013)، اضطراب (نایس ،2013)، نارضایتی (خسروی، 1380) و اعتماد به نفس پایین (ماهلدست و همکاران، 1987؛ کرمی نوری، 1380) قرار دارند.
شواهد بالینی و تجربی (بشلیده، مکتبی و تقیپور، 1380؛ موسانی و سیلورمن، 2009؛ احسانپور و همکاران، 2009؛ دیسوزا و همکاران، 2014) بسیاری نشان می دهند که ناباروری بهعنوان یک عامل فشارزا موجب بروز انواع اختلالات روانی یا رفتاری در شخص نابارور میگردد. از سویی دیگر، تحقیقات مختلف (پترسون و همکاران، 2008)، نشان دادهاند ناباروری انتظارات زندگی زوج نابارور را به چالش میکشد و منجر به بروز مشکلاتی در ارتباط زناشویی میشود (اسچمیت، 2009) و زندگی آنها را با خطر جدایی و طلاق تهدیدی میکند (سودها و ردی، 2011). خاتمه ارتباط زناشویی ممکن است استرسزا باشد. بررسیهای اسمینک و همکاران (2001)، نشان می دهند زنان بارورشده با درمانهای کمک بارداری همچون افراد نابارور از اضطراب، افسردگی و ترسهای مختلف که مرتبط با عارضهشان است، رنج میبرند، نتایج این پژوهش همسو با نتایج حاصل از مطالعات احسانپور و همکاران (2009) است.
برگ و ویلسون (1991، به نقل از رشیدی و همکاران، 1391) نشان دادند که؛ افرادی که تحت درمان IVF قرار میگیرند، در مقایسه با دیگران به اضطراب (ورهاک و همکاران، 2007) و آسیبهای عاطفی و هیجانی بیشتری مبتلا میشوند. اضطراب و افسردگی به عنوان شایعترین اختلالات خلقی و اضطرابی، به عنوان علل احتمالی شکست اولین دوره IVF مطرح شدهاند (اولیویوس و همکاران، 2004). البته هنوز معلوم نیست سطح بالای آسیبهای روانشناختی در زوجین نابارور مربوط به IVF باشد (ییلاقبیگی و همکاران، 1393). همچنین، ممکن است این آسیبها به شرایط خاص دیگری هم مربوط باشند؛ به عنوان مثال سن در هنگام درمان عامل بسیار مهمی است (رشیدی، منتظری، عابدینیا، شریعت، اشرفی و رمضان زاده، 1391). همچنین، تحقیقات نشان میدهد كه زنان تحت درمان ناباروری هیجاناتی مساوی یا بیشتر از بیماران سرطانی و قلبی دارند (موسانی و سیلورمن، 2009). زوجهای نابارور تجربهای طولانیمدت و مزمن از استرس در هر ماه را دارند. به عبارت دیگر، با رشد درمانهای ناباروری و روشهای پیچیدهتر، استرس به همان اندازه افزایشیافته و میتواند بر نتایج درمان نیز تأثیر بگذارد (موسانی و سیلورمن، 2009).
فرایند درمان ناباروری نیز پر استرس است (پیوندی و همکاران، 1390) و هیجانات و شناختهای فرد را متاثر میسازد (دیویدوا و پیچووا، 2014). برنامه های درمانی غیر منعطف ناباروری (نیاز به رابطه جنسی صرفاً برای باروری نه بهخاطر احساس لذت از رابطه جنسی)، همچنین درمانهای طولانی و وقتگیر، هزینه های فوقالعاده زیاد درمانی و درمانهای رنجآور، بهویژه هنگامی که منجر به شکست درمان می شود، همگی ایجاد کننده استرس شدید در زوجین میباشند (فراهانی،1380).
قیمت :37500 تومان