۲-۱-۱-۲- تعریف انجمن مشترک ملی از اختلالهای یادگیری
انجمن مشترک ملی برای اختلالهای یادگیری[۱](۱۹۸۸؛ به نقل از هالاهان و کافمن، ۲۰۰۳؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸) تعریف زیر را ارائه داده است:
اختلال یادگیری اصطلاحی عام است که به گروهی ناهمگن[۲] از اختلالها اشاره دارد که به صورت مشکلات معنادار در اکتساب[۳] و کاربرد شنیدن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال[۴]یا توانایی های ریاضی بروز می کند. این اختلالها ذاتی و درونی هستند، فرض بر این است که از اختلال در کارکرد سیستم اعصاب مرکزی ناشی میشوند و احتمال وقوع آنها در تمام دوران زندگی وجود دارد. مشکل در خودنظمدهی، ادراک اجتماعی و تعامل اجتماعی ممکن است با اختلال یادگیری همراه باشد ولی ایجادکننده آن نیست. اگرچه
اختلال یادگیری ممکن است با سایر معلولیتها(برای مثال تفاوتهای فرهنگی، آموزش ناکافی یا نامناسب) همراه باشد ولی نتیجه این شرایط یا عوامل نمی باشد.
جدیدترین تعریف اختلال یادگیری توسط مرکز ملی تحقیقات در اختلالهای یادگیری آمریکا[۵](۲۰۰۷؛ به نقل از بهپژوه، ۱۳۹۱) به شرح زیر ارائه شده است:
” اختلال یادگیری، عبارت است از یک اختلال عصبشناختی[۶]که توانایی های مغز را در زمینه دریافت، پردازش، ذخیره کردن، بازیابی و پاسخگویی به اطلاعات تحت تأثیر قرار میدهد”.
کرک و چالفنت( ۱۹۸۴؛ به نقل از بهپژوه، ۱۳۹۱) اختلال یادگیری را به دو دسته کلی تقسیم می کنند:
“الف) اختلالهای یادگیری رشدی: شامل اختلال در توجه، حافظه، ادراک، تفکر، گوش کردن، توانایی حسی- حرکتی، زبان و گفتار میباشد.
ب) اختلالهای یادگیری در امور آموزشگاهی: اختلال در خواندن، نوشتن، حساب کردن و هجیکردن است”.
۲-۱-۲- ویژگیهای دانش آموزان با اختلالهای یادگیری
در این بخش ویژگیهای دانش آموزان با اختلالهای یادگیری در حیطههای مختلف به طور خلاصه ارائه شده است:
۲-۱-۲-۱- ویژگیهای شناختی
به دلیل اینکه فرایندهای شناختی مانند هوش، حافظه، توجه و زبان در تکالیف تحصیلی درگیرند، بنابراین ویژگیهای شناختی در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری بیشتر مورد توجه است. هوش به عنوان یکی از متغیرهای مهم در تعریف اختلال یادگیری بیان شده است. گروهی معتقدند هوشبهر این کودکان ۹۰ تا ۹۳ میباشد که البته این ناشی از توجه زیاد آزمونهای هوش بر توانایی های کلامی است. برخی از این دانش آموزان نیز از لحاظ هوشبهر، در طبقه تیزهوشان قرار می گیرند که به آنها دانش آموزان تیزهوش با اختلال یادگیری[۷] میگویند. این دانش آموزان ممکن است از لحاظ تحصیلی خوب باشند ولی آنچه که آنها را تیزهوش با اختلال یادگیری می کند، تفاوت زیاد بین نمره های پیشرفت تحصیلی و هوشبهر آنها میباشد(شکوهی یکتا و پرند، ۱۳۸۵).
بسیاری از دانش آموزان دچار اختلال یادگیری نمیدانند چگونه به یادگیری و مطالعه بپردازند. آنان فاقد مهارت های سازماندهی هستند، سبک یادگیری فعالی برای خودشان ایجاد نکرده اند و به یادگیری خود جهت نمی دهند(لرنر، ۱۹۹۷؛ ترجمه دانش، ۱۳۸۴). این دانشآموزان مشکلاتی در کنترل جزئیات زندگی و سازماندهی آن دارند، سازماندهیشان از کارها و مفاهیم(مشکلاتی در توالی، اولویت بندی، گروهبندی و تعمیم) ضعیف است، از یک موضوع به موضوع دیگر میپرند و در سازگاری با تغییرات مشکل دارند(سارکار و کاتاری، ۲۰۰۴).
دانش آموزان با اختلال یادگیری در حافظه کوتاهمدت(در پیروی از دستورات یک مرحله ای یا چندمرحله ای، بهخاطرسپاری مطالب خوانده شده) نیز مشکل دارند، نمی توانند اطلاعات مربوط به اشخاص یا تاریخها را به خاطر آورند، در تکرار مطالب مشکل دارند، گاهی مطالب را بدون فهم آن بارها و بارها تکرار می کنند(سارکار و کاتاری، ۲۰۰۴).
یکی دیگر از ویژگیهای دانش آموزان با اختلال یادگیری بیتوجهی در کلاس درس و انجام تکالیف میباشد. این دانش آموزان در مقایسه با دانش آموزان عادی مدت زمان کمتری را به انجام تکالیف اختصاص می دهند، حواسپرتی بیشتری دارند و رشد مهارت توجه انتخابی در آنها با تأخیر همراه است. اکثر معلمان و والدین دانش آموزان با اختلال یادگیری بیان می کنند که این افراد مشکلاتی در زمینه حافظه دارند. آنها از راهبردهای حافظه برای بهبود یادگیری مؤثر استفاده نمی کنند و در حافظههای کوتاهمدت، کاری، شنیداری و دیداری مشکل دارند(شکوهی یکتا و پرند، ۱۳۸۵).
۲-۱-۲-۲- مشکلات ادراکی و پردازش اطلاعات
دانش آموزان با اختلالهای یادگیری اغلب در پردازش اطلاعات شنیداری یا دیداری با مشکلاتی مواجه میشوند. برای مثال، بسیاری از آنها در تشخیص صداهای زبان(آگاهی به نظام آوایی)، در تشخیص سریع حروف یا کلمهها(ادراک دیداری) یا در وظایف مربوط به حافظه کوتاهمدت ضعیف هستند(لرنر، ۱۹۹۷؛ ترجمه دانش، ۱۳۸۴). نقص در پردازش شنیداری و دیداری بر توانایی رشد و استفاده از زبان در این افراد تأثیر می گذارد و این تأثیر بیشتر در توانایی ریاضی، خواندن، نوشتن و مهارت های املا میباشد. سیستم عصبی مرکزی هم در نقص شنوایی و هم در نقص بینایی نمادهای پردازشی درستی ندارد. با توجه به شدت و ماهیت اختلال یادگیری این افراد عملکرد غیرقابل پیش بینی دارند(سارکار و کاتاری، ۲۰۰۴).
۲-۱-۲-۳- ویژگیهای ادراکی- حرکتی
از لحاظ بالینی مشاهده شده است که دانش آموزان با اختلالهای یادگیری اغلب در فعالیتهای جسمی که استفاده از مهارت های حرکتی را میطلبد، دچار مشکل هستند. مشکلاتی که به آنها نسبت داده می شود هم مهارت های درشت حرکتی(عضلات حرکتی درشت) را در بر میگیرد و هم مهارت های ظریف حرکتی(عضلات کوچک حرکتی). مهارت های ظریف حرکتی، اغلب متضمن هماهنگی سیستمهای دیداری– حرکتی است(هالاهان و کافمن، ۲۰۰۳؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۱-۲-۴- ویژگیهای زبانی
دانش آموزانی که اختلالهای یادگیری دارند ممکن است در درک قواعد اجتماعی بنا شده که در زندگی روزمره استفاده می شود، مشکل داشته باشند. آنها شاید در نظارت بر رفتار و اعمال یا صحبت کردن بدون دوراندیشی با دشواری مواجه باشند. همچنین ممکن است به طور نامناسب بخندند و گفتگو یا مکالمهها را قطع کنند. افزون بر این، در دریافت پیامهای افراد دیگر که از طریق بیانات چهرهای و زبان بدن انتقال و دریافت می کنند با مشکل مواجه میشوند و تعبیر و تفسیر نادرست دارند(احدی و کاکاوند، ۱۳۸۸).
این دانش آموزان در بیان منطقی مسائل مشکل دارند، نمی توانند افکارشان را به صورت مداوم و پیوسته بیان کنند(فراموش می کنند، کلمات را حذف می کنند)، به دلیل نقص در تشخیص شنوایی در ارتباطات کلامی فهم نادرستی دارند و در بیان و اظهار وجود خود در گروه با مشکلاتی مواجه هستند(سارکار و کاتاری، ۲۰۰۴).
۲-۱-۲-۵- ویژگیهای تحصیلی
اگرچه دانش آموزان با اختلال یادگیری هوش متوسط یا بالاتر از متوسط دارند، ولی دارای مشکلاتی در تحصیل میباشند که این مشکلات از اوایل سالهای مدرسه شروع و گاهی تا اواخر سالهای آموزش ادامه دارد(هاردمن و همکاران، ۲۰۰۲؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸)، گاهی نیز این دانش آموزان به عنوان تنبل یا بیانگیزه شناخته میشوند(وستوود، ۲۰۰۹؛ ترجمه همتیعلمدارلو و شجاعی، ۱۳۹۱). کاهش موفقیت دانش آموزان با اختلال یادگیری می تواند در زمینه های تحصیلی زیر باشد:
- نوشتن: مشکل در روخوانی، رونویسی و هجی کردن.
- ریاضی: مشکل در عملیات ریاضی و یا درک مفاهیم اولیه.
- منطق: مشکل در طبقه بندی افکار.
- مهارت های طبقه بندی: مشکل در طبقه بندی تمام موارد تحصیلی.
- زبان: تأخیر، اختلال و یا تفاوت در شنیدن و صحبت کردن(هنلی، رامسی و الگوزین[۸]، ۲۰۰۲).
۲-۱-۲-۶- ویژگیهای اجتماعی- سازشی
بیثباتی هیجانی را میتوان به عنوان جنبه ویژهای از شخصیت و ناسازگاری اجتماعی دانست. دانش آموزان با اختلالهای یادگیری اغلب رفتارهایی را نشان می دهند که از خصوصیات آشفتگی هیجانی است(هالاهان و کافمن، ۲۰۰۳؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸). به طور کلی مشکل کنترل رفتار بسیاری از دانش آموزان با اختلالهای یادگیری نسبت به دانش آموزان عادی که این مشکلات را از خود بروز می دهند، شدیدتر است. افزون بر این، به دلیل مشکلات رفتاری که این دانش آموزان در کلاس دارند، موجب میشوند دانش آموزان دیگر آنها را طرد کنند و آنها در پیدا کردن دوست با مشکل مواجه شوند(هالاهان و همکاران، ۲۰۰۹؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۹۰). در واقع، ملموسترین مشکل آنها، ناکامی در ایجاد پیوندهای نزدیک و راضیکننده عاطفی با دیگران است. تنها دوستانی که میتوانند پیدا کنند، دوستانی تخیلی است. برخی از این کودکان کنارهگیر میباشند. دیگر کودکان یا بزرگسالان ممکن است بخواهند به حریم آنان وارد شوند، ولی تلاش های آنها معمولاً با ترس و عدم علاقه روبرو میشود. از آنجا که پیوندهای عاطفی حول پاسخهای اجتماعی دو جانبه شکل میگیرد، مردم معمولاً علاقهشان را نسبت به کسی که پاسخگو نیست، از دست می دهند(هالاهان و کافمن، ۲۰۰۳؛ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸). دانش آموزان با اختلال یادگیری کمتر در گروه مورد پذیرش هستند و بیشتر احتمال دارد که در میان همسالانشان طرد یا نادیده گرفته شوند. این دانش آموزان نسبت به همسالانشان بیشتر احتمال دارد طرد شوند و محبوبیت کمتری نزد والدین و معلمان دارند. همسالان نقش مهمی را در سازگاری اجتماعی کودکان ایفا می کنند. البته باید توجه داشت که همه دانش آموزان با اختلال یادگیری نقص مهارت های اجتماعی ندارند و برخی از آنها به عنوان افرادیکه مهارت های مناسب اجتماعی مانند همسالانشان دارند، شناخته میشوند. بنابراین، میتوان گفت که دانش آموزان با اختلال یادگیری گروهی هستند که بیشتر طرد میشوند و کمتر مورد پذیرش قرار می گیرند و در برقراری روابط اجتماعی مشکل دارند(بناهو و همکاران، ۲۰۰۹).
وجود نقص در شناخت اجتماعی[۹] دانش آموزان با اختلالهای یادگیری می تواند دلیلی برای مشکلات اجتماعی آنها باشد، زیرا بسیاری از آنها نمی توانند نشانه های اجتماعی، احساسها و هیجانات دیگران را درک کنند و نمیدانند که چه زمانی رفتارشان برای سایرین مزاحمت ایجاد می کند. این عدم موفقیت در برقراری روابط اجتماعی صحیح، خطر ابتلا به اختلالهای رفتاری و اجتماعی را در آنها زیاد می کند(شکوهی یکتا و پرند، ۱۳۸۵).